چقدر تلخ شده ای
یادتان باشه بعضیا هیچی نیسن به جز ۴ حرف :
ا د ع ا
ادعا داشت که.....
خلقت زن:
خداوند گفت: "این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!"
فرشته پرسید: "چه عیبی؟"
خداوند گفت:
"قدر خودش را نمی داند . . .!!
آرامتر تــــــــــكانش دهید...
مـــرگ مغـــزی شـــده...
بـــایـــد زودتـــر دفن شـود...
چیــزی بـــــــرای اهــدا هــم نـــــــدارد...!
این روزها دلم به همه چیز حساس شده.....
راستش بد دل شده ام.......
دیگر نمی توانم با کسی هم سفره شوم..!!!
دلم سیر است از نمک های ید دار.....
دیگر نمیخواهم نمک گیر شوم..........!!!!
ضربه خوردیم وشکستیم و نگفتیم چرا؟!
ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا؟!
جای "بنشین" و "بفرما", "بتمرگی" گفتند..!
ما شنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا؟
"تو" نگفتیم و "شمایی" نشنیدیم و هنوز ,
ساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا؟!
دل سپردیم به آن "دال" سر دشمن و دوست,
دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا؟!
چه "چراها" که شنیدیم و ندانیم چرا ;
ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا؟
عادت کرده ام..
تنها توی کـــافه بنشینم! !!
از پشت پنجره آدمهـا را ببینم..
قهوه ای تـلخ بنوشم.. .
و تا خــــانه
پیــــاده با نبودنت
سیــــــــــــــــــگارم را دود کنـــم.. .
خدایا...
طاقت مرا با طاق آسمانت
اشتباه گرفته ای
این پیمانه
سال هاست که پر شده.. .
ﺑﯿﺸــــﺘﺮ ﺣـــــﺮﻓــﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭﮔــــﻮﺷﻢ گفتی.. .
لعنتی،
ﺣـــﺎﻻ ﺷــــﺎﻫﺪ ﺍﺯ ﮐﺠـــﺎ ﺑﯿــــــﺎﻭﺭﻡ؟
یادت باشـــــــــد دلت که شکست:
سرت را بگیری بالا ..!
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش..
.
حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هایش تیز است..
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کینه..
.
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود… صبور باش و ساکت..
.
بغضت را پنهان کن،
.
رنجت را پنهان تر ...
کاش اینقدر که برای دست زدن به"گوشیت"
حساسیت داشتی به "تنت" هم داشتی...
نفرین...نه ..... بلد نیستم
این عکسای لعنتی که پرتت میکنن وسط خاطره های فراموش شده!
که یادت میاندازن آدم ها چطور بودن ..
روزها چطور می گذشتن ..
که لبخند آدمای رفته رو نشونت میدهن ..
بعضی آدما یهـو میان....
یهـو زندگیـتـــــو قشنگ میکنن
یهـو میشن همــــــه ی دلخـوشیت
یهـو میشن دلیـل خنـــــــــــــــــده هات
یهـو میشن دلیل نفس کـــــــــــــــشیــــدنت
یهـو گند میزنن بـه آرزوهـات..............
یهـو میشن دلیل همه ی غصه هات
میشن دلیل همـه ی اشکات......
یهـو میشن سبب بالا .........
نیـــومدن نفسـت...........
حالم از کلمه ی "عزیزم" و "عشقم" بهم می خوره...
.
.
.
.
....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
من رو همون "ببین" صدا کن; بی ریایی شرف دارد به ریا کاری
دنیا رو می بینی ؟
حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره
ولی محبت خیانت میاره
این تو نیستی که مرا از یاد برده ای
این منم که به یادم اجازه نمیدهم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند
صحبت از فراموشی نیست ، صحبت از لیاقت است !!!
همیشه درد از دیگران است
گاهی از نبودنشان
گاه از بودنشان
این که نامش
" زندگی " است،
من را کشت. . . . .
مانده ام!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آنکه نامش
" مرگ " است
با من چه میکند ...!!
بوســه ات رو از مــن میگــرفتی
رژ لبــ رو برای دیگــری میزدی؟؟
من در غم تو، تو دروفاي دگري....
دلتنگ توام تو دلگشاي دگري...
در مذهب عاشقان کي روا باشد...
من دست تو بوسم و تو پاي دگري
عشق یعنی عطر گلهای بهشت
عشق یعنی زندگی و سر نوشت
عشق يعني لايق مردن شدن
عشق يعني با خدا هم دم شدن
یکی بود یکی نبود
اون که بود تو بودی اون که تو قلب تو نبود من بودم
یکی داشت یکی نداشت
اون که داشت تو بودی
اون که جز تو کسی رو نداشت من بودم
خداونــــ ـ ـ ـ ـ ــــدا ، ، ،
ﺩِﻟـــﻡ ، ﻣــﺮﻫَــﻤــــﯽ ﻣــﯽ ﺧــﻮﺍﻫـَــﺪ ﺍﺯ ﺟِــﻨـــﺲ "ﺧــــﻮﺩَﺕ" ،
ﻧـَـﺰﺩﯾــﮏ . . . ﺑــﯽ ﺧَـﻄَــــــﺮ ، "ﺑَـﺨـﺸــﻨـــﺪﻩُ " ، ﺑــﯽ ﻣِـــــﻨّـﺖ !
ازم پرسید:تو مال منی؟
گفتم آره مال خودخودتم هر کاری دلت میخواد با دلم بکن
گفت:هرکاری؟
گفتم آره
تنهام گذاشتو رفت.. .
دلم یک سیلی محکم می خواهد !
بزن!
.......
به خاطر اشتباهات نکرده ام
صورتم از سیلی سرخ شود
بهتر از آن است که بدنم از سردی نگاهت کبود
در آغوشت عطرت را بو نمیکشم !
بوی تنت را به خاطر میسپارم
عطرت در جایی تکرار خواهد شد
ولی بوی تنت تکرار نخواهد شد!!!
سوالی بپرسم دعوایم نمیکنی؟!
نمیگی:دست بردار...
چشم غره نمیروی؟!
میشه به یاد گذشته به دروغ بگی ..دوست دارم؟
گاهی
دلم
برای
خودم
هم
تنگ
میشود
با احتياط بخوانيد
.
.
سطح متن ها "لغزنده" ست !
.
.
.
سطر به سطر
.
.
.
از "باران" گفتم ،
باريدم و نوشتم . . .
فرق بین عهدها و خاطرهها
ما عهد را میشکنیم
خاطرهها ما را
روزگار غریبی ست اگر دلت گرفت رو نکن
سکوت کن هیچ کسی با معنا ی دلتنگی آشنا نیست
نمیفهمد فکر میکند شعر میسرایم
قصه ی شب میگویم
يـــه وخــــتـــا ايـــنـــقـــدر آدم زنــــدگــــي ايــش غمـــنــــاک مـــيـــشـــه کــــه
دوس داره يـــکـــي يـــهـــو بــــگــــه
کـــــــاااااات
عـــــالـــي بــــود عــــالــــي
خـــســــتــــه نـــبــــاشـــيـــن بـــچـــه هــــا
واســـه امــــروز بـــســــه
من "ندار" بودم كه عروسك قصه ام پريد!
"دارا" كه باشی، "سارا" با پاي خودش به سراغت می آيد...
خداحافظ ، تو ای همپای شب های غزل خوانی خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !
دلــش را نمي لرزانـد
تعداد صفحات : 8