جوان خسته بود
لب پشت بام نشست
سيگاري دود کرد
پک اخر را که کشيد
به جاي ته مانده سيگآر
خودش را به پايين پرت کرد
جوان خسته بود
جوان خسته بود
لب پشت بام نشست
سيگاري دود کرد
پک اخر را که کشيد
به جاي ته مانده سيگآر
خودش را به پايين پرت کرد
جوان خسته بود