یـ ـ ـ ـ ـک شبی مـــــجـنـون نـ ـ ـ ـمـازش را شـ ـکـست،
بـ ـ ـ ـی وضـ ـ ـ ـ ـ ـو در کـ ـ ـ ـ ـوچـ ـۀ لــــیـلا نـ ـ ـ ـشـ ـ ـسـ ـت،
عـ ـ ـ ـ ـشـق آن شـ ـب مـ ـست مـ ـسـتـش کـرده بود،
فـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـارغ از جـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـام الـ ـ ـ ـ ـ ـ ـسـتـش کـرده بود...
گـ ـ ـ ـفـت یـ ـ ـ ـا رب از چـ ـ ـ ـ ـ ـه خـ ـ ـ ـ ـ ـارم کـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـرده ای؟
بـ ـ ـ ـ ـر صـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـلـ ـیـب عـ ـ ـ ـ ـشـق دارم کـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـرده ای؟
خـ ـ ـ ـسـ ـتـه ام زیـ ـ ـ ـ ـ ـن عـ ـ ـ ـ ـشـق دلـ ـ ـ ـخـونـم مکن،
مـ ـ ـن که مــــــــجـنـونـم تـ ـ ـو مــــــــجـنـونـم مـ ـ ـکن،
مـ ـ ـن در ایـ ـ ـ ـن بـ ـ ـ ـ ـ ـازیـ ـ ـ ـ ـچـ ـه دیـ ـ ـ ـگر نـ ـ ـ ـ ـ ـیـسـتـم!
ایـ ـ ـ ـ ـن تـ ـ ـ ـو و لـــــیــلای تـ ـ ـ ـ ـو، مـ ـ ـ ـن نـ ـ ـ ـ ـ ـیـسـتـم!
گـ ـ ـفـت ای دیـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـوانـ ـ ـه لــــــــــیــلایـت مـ ـ ـنـم!
در رگـ ـ ـ ـ ـ ـت پـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـنـهـان و پـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـیـدایـ ـت مـ ـ ـنـم!
سـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـالـ ـ ـ ـ ـهـا بـ ـا جـ ـ ـ ـ ـور لــــــــــیـــلا سـ ـاخـ ـتی،
مـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـن کـ ـ ـ ـنـارت بـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـودم و نـ ـ ـ ـ ـ ـشـنـاخـ ـتی!